دانلود تحقیق درمورد بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل محاورهاي برن
با دانلود تحقیق در مورد بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل محاورهاي برن در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل محاورهاي برن را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل محاورهاي برن ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل محاورهاي برن
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:147 صفحه
قسمتی از فایل:
چكيده
در اين پژوهش به بررسي اثر بخشي درمان گروهي بارويكرد تحليل محاوره اي برن( TA) بر افزايش ابراز احساسات و رضايت زناشويي در بين زنان شهر تهران پرداخته شده است .پژوهش از نوع تحقيق آزمايشي و روش نمونه گيري ؛ تصادفي و خوشه اي چند مرحله بود . از بين نواحي آموزش و پرورش استان تهران ؛ منطقه 4 و سپس از بين دبيرستانهاي منطقه مذكور يك دبيرستان بطور تصادفي انتخاب گرديد . بعد از گرفتن آزمون از 90 نفر ؛ 24 نفر نمونه بصورت تصادفي انتخاب شد كه 12 نفر در گروه آزمايش و 12 نفر در گروه كنترل قرار گرفتند .درابتدا ازهردوگروه آزمونهاي ابرازاحساسات ورضايت زناشويي بعمل آمد سپس گروه آزمايش تحت 12 جلسه درمان گروهي با رويكرد تحليل محاوره اي (TA)قرار گرفتند و بعد از انجام درمان گروهي(TA)وضعيت ابرازاحساسات ورضايت زناشويي دوگروه موردآزمون قرارگرفت سپس يكماه بعدازآخرين جلسه گروهي بارديگرهردوآزمون براي پي گيري از گروه آزمايش گرفته شد . آنگاه داده ها مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفته ؛ براي گرد آوري اطلاعات و سنجش رضايت زناشويي از پرسشنامه 47 سؤالي رضايت زناشويي انريچ استفاده شد و جهت آزمودن ابراز احساسات افراد گروه ها از پرسشنامه 34 سؤالي و ابراز احساسات كه توسط محمد اميني قمي ساخته شده استفاده شده است . پس از تحليل داده هاي آماري از آزمون( t) وبراي نرماليتي کردن پيش آزمونها درگروههاي آزمايش وگواه ازآزمون کالموگروف – اسميرنف استفاده شد و مشخص گرديد كه درمان گروهي با رويكرد تحليل محاوره اي (TA ) بر شيوه هاي صحيح ابراز احساسات و رضايت زناشويي تأثير مثبت داشته است.
واژگان كليدي: درمان گروهي تحليل محاوره اي ، ابراز احساسات ، رضايت زناشويي.
فصل اول
کليات پژوهش
مقدمه
خانواده ؛ اين واحد به ظاهر كوچك اجتماعي ؛ از اركان عمده و از نهادهاي اصلي هر جامعه به شمار مي رود . در واقع ؛ خانواده را مي توان خشت زير بنايي جامعه و كانون اصلي حفظ سنت و رسوم و ارزشهاي والا ؛ مورد احترام و شالوده ي مستحكم مناسبات پايدار اجتماعي و روابط ميان افراد دانست كه مهد پرورش فكر و انديشه و اخلاق و تعالي روح انساني به شمار مي رود .
خانواده اساساً كانون كمك ؛ تسكين ؛ التيام ؛ و شفا بخشي است . كانوني است كه بايد فشارهاي رواني وارد شده بر اعضاي خود را تخفيف دهد و راه رشد و شكوفايي آن را هموار كند . اگر خانواده ؛ محيط سالم و سازنده اي بر اي اعضاي خود باشد و نيازهاي جسماني و رواني آنها را براورده سازد بي شك نياز آنان به نهادهاي درماني خارج از خانواده كاهش خواهد يافت .
در اين ميان ؛ با توجه به اهميت حفظ خانواده در جامعه ؛ يكي از مشكلات شايع كه توجه خانواده - درمانگران را به خود جلب كرده ؛ عدم ابراز مطلوب احساسات است . اين مشكل ممكن است ؛ باعث عدم رضايت زناشويي شود ؛ نارضايتي زناشويي ؛ ناشي از انتخاب رفتارهاي غير مسئولانه و نادرست در رابطه زناشويي است . هر انساني نيازهايي دارد و بر اساس هر نيازي داراي خواسته هايي است . ما رفتارهاي خود را طوري انتخاب مي كنيم كه مؤيد دنياي ادراكي ما باشد . تضاد خواسته هاي زوجين ؛ غير واقعي بودن خواسته ها و ناتواني در ارزيابي درست از رفتارهاي خود موجب عدم رضايت زناشويي مي گردد .
( گلاسر1 2000 ، به نقل از عزيزي ، 1386 )
نارضايتي زناشويي زماني بالا مي گيرد كه ابراز احساسات بين زوجين به صورت نامطلوب و غير صحيح صورت گيرد و به عنوان يكي از عوامل ؛ در كنار ساير عوامل نارضايتي به حساب مي آيد و باعث اختلافهاي جزئي تا تعارضات شديد مي شود ( اديب راد 1383 ) .
از آنجايي كه بروز نارضايتي زناشويي مي تواند يكي از مقدمات جدايي و طلاق باشد ؛ اگر اين مسأله به گونه اي حل و كنترل شود ؛ به جدايي زوجين ختم نمي شود ؛ در غير اينصورت به طلاق منجر خواهد شد . در كشورهاي غربي آمار طلاق و جدايي بيش از 50 درصد مي رسد . يعني ؛ از هر دو ازدواج كه براي اولين بار صورت مي گيرد يكي از انها به طلاق منجر مي شود ؛ كه يكي از مهمترين عوامل آن نارضايتي زناشويي و ناتواني طرفين در ابراز صحيح و مطلوب احساسات است . ( فرح بخش ؛ 1383 ) .
تحقيقات نشان داده است كه آمار طلاق در جامعه ي ايران نيز روبه افزايش است به طوري كه از سال 1372 تا 1378 اين ميزان از 3/6 درصد به 15 درصد نسبت به ميزان ازدواج افزايش يافته است ( فريدي 1385 ، به نقل از عزيزي، 1386) .